سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :4
کل بازدید :8443
تعداد کل یاداشته ها : 6
103/2/19
4:11 ص

گفتاری از آیت‌الله دکترمرتضی آقاتهرانی

من از آیت اللّه عراقی رحمه‌الله و اخیراً از جناب آیت اللّه سید عباس کاشانی دامت برکاته شنیدم که می‏فرمودند:

با بزرگان، آیت اللّه بروجردی رحمة ‌الله را از منزل تا مسجد اعظم تشییع کردیم. برای خاک‌سپاری. فقط علما و مراجع را راه دادند و جلوی راه را برای دیگران بسته بودند. من همراه علما به داخل رفتم.

فردی برای تلقین آقای بروجردی‏ رحمه‌الله، داخل قبر شد. بعد از چند لحظه بالا آمد و گفت: من نمی‏توانم! گفتند: چه شد؟ گفت: آقای بروجردی با من تکرار می‏کند؛ می‏ترسم! به فرد دیگری گفتند تلقین را بخواند، وقتی داخل شد سریع از قبر بیرون آمد و گفت: آقای بروجردی با من تکرار می‏کند. ما عادت کرده‏ایم مرده‏هایی که دفن می‏کنیم، باید مرده باشند! ولی آقای بروجردی زنده است. آقای عراقی ‏رحمة ‌الله گفت: من تلقین را می‏گویم. داخل قبر شدم و گفتم.

گمان نکنیم، او الان در قبر «لا اله الا الله» می‏گوید، بلکه او عمری به این ذکر می‏زیست. ناگهانی نیست. وقتی روز عید غدیر، پسری آیه سجده‌دار خواند، آقای بروجردی‏ رحمةالله با لباس عید، به زمین افتاد و سجده کرد. بنده بود و بندگی را می‏دانست. باید بندگی کرد تا به انسان همه چیز را بدهند.

 

 

بسیار عجیب است، زمانی که من و شما را داخل قبر می‏گذارند، می‏گویند: «اسمع، افهم؛ بشنو و بفهم!» این گوش ما شنوا نیست. حضرت امام‏خمینی ‏قدس‌سره بارها در کتاب «چهل حدیث» به این مضمون می‏فرمایند: «ای برادر، این پنبه را از گوش خود بیرون کن، می‏خواهم دو کلمه حرف بزنم...» حضرت آیت الله بهجت، حفظه‌الله به گونه دیگری می‏گویند: «پنبه‏ای به یک گوش داخل کن تا آن‌چه را می‏شنوی، اندکی بماند و از گوش دیگر بیرون نرود». عیب ما همین است که سخن انبیا علیهم‌السلام را نمی‏شنویم. اندکی باید دل داد، او خود دلبری خواهد کرد!

فردی برای تلقین آقای بروجردی‏ رحمة‌الله، داخل قبر شد. بعد از چند لحظه بالا آمد و گفت: من نمی‏توانم! گفتند: چه شد؟ گفت: آقای بروجردی با من تکرار می‏کند؛ می‏ترسم!

آن کسی که اول بار «من» را گفت، شیطان بود. گفت: «خلقته من طین و خلقتنی من نار؛ او را از خاک آفریده‏ای در حالی که من را از آتش آفریده‏ای». ولی نادان، چه کسی تو را خلق کرد؟ تو اگر «من» هستی، چه کسی تو را هستی داد؟ اگر آتش از خاک بهتر است، چه کسی آتش را آفرید؟ همو می‏گوید به خاک سجده کن!

اول کار شیطان، همین است که انسان را از برنامه‏های امام حسین‏ علیه‌السلام جدا می‏کند. ..

به‌راستی می‏خواهیم به کجا برسیم؟ قصد کجا کرده‏ایم؟ پدری وصیت کرده بود: «پسرم اگر می‏خواهی قمارباز شوی، ایرادی ندارد ولی فقط با رئیس قماربازها، قمار کن!» وقتی آن پسر خواست قمار کند، رفت سراغ رئیس قماربازها. دید لباس مندرس و خانه کوچکی و... گفت: تو که رئیسی، این چه وضعی است؟ گفت: همه را باختم. آن پسر با خود گفت: کاری که به این جا ختم شود، دنبال نمی‏کنم.


86/9/27::: 10:3 ص
نظر()